سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بوستان معارف

 

دینداری غلط(1):

شنیدم «مش حسن» تازه از کربلا برگشته؛ بعد از نماز گفتم برم یه زیارت قبول بهش بگم، بالاخره «کربلایی حسن» شده بود دیگه. رسیدم در خونشون دیدم یه صدای بزن و بکوبی میاد که نگو و نشنو!!!. گفتم نکنه اشتباه اومد؟ یه گردنی دراز کردم و پارچه های بالای در را خودنم، «بازگشت کربلایی حسن را از زیارت....»، نه بابا درست اومدم. پس این دیش دَم دارام دیگه چیه؟!!!. در زدم و صدا زدم «کربلایی حسن، تشریف دارید؟».

-          بله؛ در خدمتیم احمد آقا بفرمایید...

-          ببخشید مش حسن میشه دو دقیقه بیاید دم در؟

-          سلام خوبید؟ کربلا بودید؟!!!

-          پ ن پ یه هفته هس تو زیر زمین قائم شدم، خب کربلا بودم دیگه؟

-          پس این مسخره بازیا چیه؟

-          هیچی بابا دیدم فامیل دور همن گفتم یه بزن و بکوبی هم داشته باشیم، همین.

-          باشه مش حسن خوشتون باشه. ما رفتیم.......راستی، سیاحت قبول.


[ دوشنبه 91/10/11 ] [ 4:34 عصر ] [ *حبیب* ]
درباره وبلاگ
آرشیو مطالب
امکانات وب
بازدید امروز: 11
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 31212